در جایی میان رؤیا و واقعیت، سرزمینی آرام و سرسخت نفس میکشد؛ سرزمینی که هرچه در آن پیشتر میروی، کمتر به قرن بیستویکم نزدیک میشوی. سفر به مغولستان، با دشتهایی که تا افق امتداد یافتهاند، آسمانی که هرگز فرو نمیافتد، و فرهنگی که بر پشت اسب و صدای باد شکل گرفته، برای آنهاییست که میخواهند دورترین مرزهای جهان را لمس کنند.
در دل سرزمین آسمانهای جاودان
مغولستان را «سرزمین آسمان آبی» مینامند، و این تنها یک استعاره نیست. این کشور بیش از ۲۵۰ روز آفتابی در سال دارد. دشتهای بیانتها، کوههای برفپوش آلتای، کویر سرخگون گُبی و دریاچه خووسگول با جنگلهای سیبریاییاش، همه تصویری هستند از جهانی که هنوز انسان در آن درخت را با اره نشناخته و آسمان را با دود نیالوده است.
در این سرزمین، فاصلهها معنا ندارد. میتوان کیلومترها راند، بیآنکه دیواری، برجی، یا سیمی در چشم باشد. فقط زمین است و آسمان و صدای نسیمی که از لابهلای چمنها میگذرد.
رد پای امپراتوری در شن و سنگ
مغولستان، خانهی آن مردیست که از دشت برخاست و فرزندانش شهری بنا کردند: خارخورین، پایتخت امپراتوری مغول.
امروز در موزه ملی اولانباتور و میان سنگنگارههای پراکنده در دره اورخون، میتوان صدای آن دوران را شنید. در کتیبههای باستانی، واژههایی کهن نقش بستهاند؛ واژههایی که شاید نخستین گامهای زبان ترکی بودهاند.
و صومعههایی هستند که پس از پاکسازیهای دینی استالینی، همچنان ایستادهاند. گاندان در قلب اولانباتور، اردنزو در خارخورین، و آماربایسگالانت در سلنگه، هنوز عطر عود و نوای نی را در فضای خود حفظ کردهاند.
چرا به مغولستان سفر کنیم؟
مغولستان شاید در نیمی از کره زمین دورتر از دنیای غرب باشد، اما قلمروهای باستانی، میراث فرهنگی غنی، و فرصتهای گسترده برای دوستداران طبیعت و هیجان، هر ساله گردشگران و ماجراجویان زیادی را به خود جذب میکند. با اینکه مغولستان ممکن است نقطهای دور از جهان بهنظر برسد، اما روزگاری مرکز جهان بوده است. در این سرزمین، امپراتوریای شکل گرفت، فرهنگی پدید آمد، قانونی نوشته شد و سبک زندگیای زاده شد.
امروز، بازدیدکنندگان در سفر به مغولستان میتوانند در میان ویرانههای امپراتوری چنگیزخان قدم بزنند، فرهنگ سوارکاری عشایر در آخرین دشتهای دستنخورده جهان را ببینند، در رودخانههای کوهستانی به دنبال ماهیان بزرگ و افسانهای بگردند، در صومعههای کهن با سکوتی عارفانه قدم بزنند و خیابانها و کوچههای شهرهایی را کشف کنند که در حال تطبیق با دنیای مدرن هستند.
بهترین زمان سفر به مغولستان
مغولستان در تمام طول سال فرصتهای گردشگری ارائه میدهد و در ماههای زمستان، قیمت بلیت هواپیما به شکلی باور نکردنی کاهش مییابد. با این حال، شهر اولانباتور در زمستان با مشکل شدید آلودگی هوا روبهرو است و اغلب برای بیشتر مسافران جذابیتی در این فصل ندارد.
اکثر مسافران ترجیح میدهند در بازه زمانی ژوئن تا سپتامبر به مغولستان سفر کنند، زمانی که هوا مطبوع و خشک است. بارندگی در این فصل کم است و گردشگران بهخوبی درک خواهند کرد که چرا مغولستان را سرزمین “آسمان آبی جاودانه” مینامند.
تاریخ مغولستان
تاریخ ثبتشده مغولستان به قرن سوم پیش از میلاد بازمیگردد، زمانی که قوم شونگنو (Xiongnu) در میان قبایل چادرنشین قدرت گرفت. آنها به دلیل بیسوادی و سبک زندگی کوچنشینی، چیز زیادی از خود ننوشتهاند؛ اما در منابع چینی با عنوان «بربرهایی که دیوارها برای دفاع از آنان ساخته شد» ظاهر شدهاند—دیوارهایی که بعدها به دیوار بزرگ چین مشهور شد.
پس از شونگنو، امپراتوریهای مختلفی در مغولستان شکل گرفت. نخستین دولت نیرومند، خاقانات نخستین ترک (First Turkic Khaganate) در سال ۵۵۲ میلادی بود که پایتختش اوتوکن (Ötüken) بود. اما اختلافات داخلی باعث تقسیم آن در سال ۶۰۳ به دو بخش شرقی و غربی شد.هر دو دولت سرانجام توسط دودمان تانگ چین شکست خوردند.
امپراتوری مغول تا اروپا، تا مرزهای لهستان و مجارستان گسترش یافت و حکومت جین (Jin) در شمال چین را نیز فتح کرد. نوهاش، قبلهخان (Kublai Khan) سلسله سونگ را شکست داد و سلسله یوان (Yuan) را بنیان گذاشت. مارکوپولو در زمان قبلهخان به این سرزمین سفر کرد.
در ادامه، امپراتوری مغول توسط سلسله مینگ چین عقب رانده شد و بعدها تحت سلطه سلسله مانچو (Qing) درآمد.
در سال ۱۹۲۴، جمهوری خلق مغولستان تأسیس شد و تا سال ۱۹۴۵ توسط چین به رسمیت شناخته نشد—تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی استقلال مغولستان را در ازای کمک در جنگ علیه ژاپن از چین مطالبه کرد.
تاریخ فرهنگی و ادبی مغولستان
یکی از مهمترین اسناد تاریخی مغولستان، تاریخ محرمانه مغولها (The Secret History of the Mongols) است که هر مغولی آن را در نسخهای به زبان معاصر مطالعه میکند. این کتاب یکی از قدیمیترین آثار ادبی به زبان مغولی است و از نظر سبک نگارش، روایت و واژگان، شباهتهایی با کتاب مقدس دارد. برخی معتقدند نویسندهاش احتمالاً مسیحی بوده یا دستکم با کتاب مقدس آشنایی کامل داشته است.
نویسندهای به نام هیو کمپ (Hugh Kemp) معتقد است که فردی به نام قادغ (Qadag) بیشترین احتمال را برای نویسندگی این اثر دارد. او در این کتاب تاریخ باستانی مغولستان را با دنیای امروز پیوند میزند. اگرچه کتاب درباره مسیحیت در مغولستان است، اما تصویری روشن از تمدن مغول در دوران شکوهش ارائه میدهد.
برای مطالعه تاریخ معاصر مغولستان، کتاب تاریخ مغولستان اثر بی. بابر (B. Baabar) منبعی بسیار معتبر به شمار میآید.
همچنین، کتاب در پی مارکوپولو (On the trail of Marco Polo)، بخشی از سفر این جهانگرد در دوره سلطنت قبلهخان را بازگو میکند.
مردم مغولستان
مغولستان بیش از دو برابر ایالت تگزاس و تقریباً هماندازه با آلاسکاست. وسعت این کشور ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع (۶۰۳ هزار مایل مربع) است—چهار برابر ژاپن و بزرگتر از فرانسه، اسپانیا و آلمان بهطور مشترک. مغولستان ششمین کشور بزرگ آسیا و نوزدهمین کشور بزرگ جهان بهشمار میآید. با اینحال، تنها ۳.۴ میلیون نفر (تا سال ۲۰۲۰) در آن زندگی میکنند که آن را به یکی از کمتراکمترین مناطق آسیا تبدیل میکند.
با در نظر گرفتن اینکه نیمی از جمعیت کشور در پایتخت اولانباتور (Ulaanbaatar) زندگی میکنند، بخش زیادی از کشور کاملاً آزاد و خلوت برای سفر باقی میماند—بهویژه در منطقهی کویر گبی که از این هم خلوتتر است.
حدود ۴۰٪ دیگر از جمعیت در سراسر مغولستان پراکندهاند و در کنار ۵۶ میلیون رأس دام شامل گوسفند، بز، گاو، اسب و شتر زندگی میکنند. کشور به ۲۱ استان (ایماگ، aimag) تقسیم شده که هر کدام دارای مرکز استان و ۱۵ تا ۲۲ بخش فرعی به نام سوم (soum) هستند؛ بنابراین هنگام سفر باید بدانید در کدام aimag و soum هستید.
۷۰٪ جمعیت مغولستان زیر ۳۵ سال سن دارند و نسبت جنسیتی نیز تقریباً برابر است. از نظر قومیتی، ۸۴٪ از مردم مغولستان را قوم مغول خالخا (Khalkha Mongols) تشکیل میدهند، ۶٪ قزاقتبارند و ۱۰٪ دیگر از اقوام گوناگون هستند.
فرهنگ مردم مغولستان
مردم مغولستان در عین استقلالطلبی، دوستی و سخاوت شهرت دارند. آنها معمولاً از مهمانان و غریبهها با آغوش باز استقبال میکنند و در عین حال، اگر نیاز به کمک داشته باشند، بدون تعارف آن را مطرح میکنند.
مثل بسیاری از جوامع کوچنشین، تکیه به یکدیگر—چه آشنا و چه ناآشنا—جزئی از فرهنگ زندگی است. بنابراین تعجب نکنید اگر هم در کمک خواستن، و هم در مهماننوازی، شما را شریک خود بدانند.
زبان مردم مغولستان
زبان مغولی زبان مادری حدود ۹۵ درصد مردم کشور است. زبان دوم رایج، روسی است که بیش از هر زبان دیگری در سطح کشور فهمیده میشود.
خط نوشتاری مغولی در گذشته متفاوت بود اما در دوره کمونیستی، به خط سیریلیک (مانند زبان روسی) تغییر یافت. هنوز هم مغولهای ساکن چین از خط سنتی مغولی استفاده میکنند.
زبان انگلیسی حتی در شهرهای بزرگ هم رایج نیست، بنابراین همراه داشتن راهنمای محلی یا اپ ترجمه، میتواند بسیار کارساز باشد.
غذا در مغولستان
مغولستان زادگاه تمدنی کوچنشین است که بر دامداری و حرکت با فصلهای چرای دام استوار بوده؛ بنابراین طبیعی است که رژیم غذایی سنتی آنها بر گوشت و لبنیات استوار باشد.
دامهای اصلی مردم مغول شامل گاومیش، گاو، گوسفند، بز، اسب و یاک هستند و آشپزی مغولی تحت تأثیر آشپزی چین و روسیه هم قرار گرفته است.
لبنیات
لبنیات بخشی بنیادین از رژیم غذایی مغولی است و از نظر فرهنگی نیز با مفاهیمی چون پاکی، مهربانی و بخشش گره خورده.
- آارول (aaruul): پنیر خشک
- اوروم (urum): خامه غلیظ
- کفیر (kefir): ماست نرم
یکی از نوشیدنیهای ملی، سوتهتسای (suutei tsai) است: چای شیر سنتی که با نمک طعمدار میشود و اغلب با وعدههای غذایی و میانوعدهها سرو میگردد.
ستارهی سفرههای مهماننوازی مغولی، نوشیدنی سنتی آیرَگ (airag) است—شیر تخمیرشده مادیان. رسم است که به هر مهمان کاسهای از آیرگ داده شود؛ رد کردن آن بیادبی تلقی میشود، اما نوشیدن جرعهای کوتاه و برگرداندن کاسه پذیرفته است.
غذاهای سنتی
بودُگ (boodog): غذای سنتی مغولی که گوشت بز یا مارموت درون بدن خود حیوان با سنگ داغ پخته میشود (نسخه واقعی باربیکیوی مغولی!).
بانتان (bantan): سوپ غلیظی از گوشت و خردهنان
بورتسوگ (boortsog): شیرینی مثل دونات، به شکل مثلثی
بوز (buuz): پیراشکی بخارپز پرشده با گوشت (شبیه موموهای تبت)
برترین جاذبه ها در مغولستان
در زبان مغولی بیش از ۵۰۰ واژه برای توصیف ویژگیهای اسبها وجود دارد—این خود نشانهای از عمق ارتباط و احترام مردم مغول به اسبهای سنتیشان است. این پیوند، تاریخی، پرشور و ماندگار است. اسبهای مغولی کوتاه قد، عضلانی و فوقالعاده مقاوماند—همان نژادی که چنگیزخان برای لشکرکشیهای جهانیاش انتخاب کرد.
مغولستان یکی از بزرگترین کشورهای محصور در خشکی دنیاست؛ دومین کشور بزرگ پس از قزاقستان. این کشور بین دو قدرت بزرگ جهانی، چین و روسیه قرار دارد و زمانی مرکز امپراتوری مغول بود—بزرگترین امپراتوری پیوسته تاریخ بشر.
با تنها ۱.۷ نفر در هر کیلومتر مربع، مغولستان کمتراکمترین کشور مستقل از نظر جمعیت در جهان است.
این سرزمین به درستی لقب «سرزمین آسمانهای آبی» را یدک میکشد؛ چرا که گفته میشود حدود ۲۵۰ روز آفتابی در سال دارد. زمستانها بسیار سرد است و دما در برخی مناطق به منفی ۴۰ درجه سانتیگراد میرسد. با تنوع اقلیمی بالا—از کویر گرفته تا کوههای سرسبز—تابستانها در نقاط مختلف کشور آبوهوای متفاوتی دارد اما در مجموع گرم است. خارج از کویر گُبی، تابستان با بارشهای گهگاهی و شبهای خنک همراه است.
صومعههای مغولستان
پیش از پاکسازی مذهبی، مغولستان حدود ۷۵۰ صومعه داشت و حکومتی تئوکراتیک بود. بسیاری از این صومعهها نابود شدند، و برخی دیگر به موزه هنر و آثار مذهبی تبدیل شدند.
امروزه صومعه چویجین لاما و کاخ زمستانی بوگد خان بهعنوان موزههایی برای هنر لامایی و آثار پادشاه پیشین حفظ شدهاند.
برخی صومعههای قدیمی، مانند آماربایسالانت در استان سلنگه یا گاندان در اولانباتور، بهآرامی بازسازی و احیا میشوند.
اغلب صومعههای امروزی، معابد کوچکی هستند که در شهرهای جدید تأسیس شدهاند—شهرهایی که پیش از پاکسازیهای کمونیستی وجود نداشتند.
صومعه گاندان
صومعه گاندان در قلب اولانباتور، یکی از بزرگترین صومعههای فعال کشور مغولستان است که مجسمهای عظیم از بودا را در خود جای داده و پناهگاه راهبهاییست که هر صبح، جهان را با ذکرهایشان بیدار میکنند.
صومعه اردنزو
صومعه اردنزو در خارخورین، یکی از کهنترین صومعههای بودایی است که بر ویرانههای پایتخت امپراتوری مغول بنا شده. دیوارهای سفیدش، داستان تمدنی فراموششده را زمزمه میکنند.
موزههای مغولستان
علاوه بر موزههای صومعهای، شهر اولانباتور چند موزه ارزشمند دارد که قبل از سفر به مناطق روستایی بازدید از آنها توصیه میشود. موزه ملی مغولستان، با مجموعهای بزرگ از آثار باستانی امپراتوری مغول تا انقلاب دموکراتیک ۱۹۹۰، بیرقیب است. موزه چنگیزخان در اولانباتور نیز کلکسیونی حتی بزرگتر دارد، هرچند تمرکزش بر تاریخ پیشاتاریخی تا دوران سلسله چینگ است. چند موزه هنری خوب و موزههای کوچکتر تاریخی و طبیعی نیز در شهر یافت میشوند.
خارج از پایتخت، هر مرکز استانی یک موزه کوچک دارد—اغلب ساختهشده در دوران کمونیستی و بدون تغییر تا به امروز. اگرچه سادهاند، اما اطلاعات مفیدی درباره فرهنگ و تاریخ محلی ارائه میدهند. همچنین در کشور چند سایت مربوط به دوران کمونیسم نیز باقی مانده است.
طبیعت گردی در مغولستان
یکی از چیزهایی که همچنان تغییری نکرده، طبیعت بکر مغولستان است. بهدلیل تراکم جمعیت بسیار پایین، میتوان روزها سفر کرد بیآنکه چیزی جز دامداران کوچنشین در میان دشتهای بیپایان، کویر عظیم گبی، یا کوههای پوشیده از برف آلتای دید.
در شمال کشور، جنگلهای سیبری دریاچهی خووسگول (Hövsgöl)—دومین دریاچه بزرگ آب شیرین آسیا از نظر حجم—را در بر گرفتهاند. این منطقه بسیار زیباست. صخرههای شعلهور (Flaming Cliffs) نزدیک شهر دالانزادگاد، نهتنها از نظر منظره خیرهکنندهاند، بلکه یکی از مهمترین مکانهای کشف فسیل دایناسورها در جهان هستند.
دره اورخون
دره اورخون، میراث جهانی یونسکو، میزبان کتیبههای اورخون است—نخستین متون مکتوب به زبان ترکی باستان. در این دره، صدای تاریخ در دل سنگها پیچیده است.
دریاچه خووسگول
دریاچه خووسگول در شمال، به «مروارید آبی مغولستان» مشهور است. جنگلهای سوزنی، آینهی آبی دریاچه، و مردم تساآتان با گوزنهایشان، اینجا را به رؤیایی زمستانی تبدیل میکنند.
صخرههای شعلهور گُبی
صخرههای شعلهور گُبی (Flaming Cliffs) در جنوب کشور مغولستان، با خاک سرخ و درخشش غروب، نهتنها تصویری از شکوه کویرند، بلکه محل یکی از مهمترین کشفیات فسیل دایناسورها در جهاناند.
سرسخت، آزاد، رامنشدنی
مغولستان جاییست که طبیعت هنوز خودش است. میتوان روزها سفر کرد بیآنکه به جادهای برسی. در شمال، دریاچه خووسگول در آغوش جنگلهای شمالی میدرخشد. در جنوب، صخرههای شعلهور در کویر گبی، از اسرار زمین و استخوانهای دایناسورها روایت میکنند.
آسمانِ مغولستان چیزیست که هیچ دوربینی حق مطلبش را ادا نمیکند. پهناوریِ آن نه فقط دیدنی، که حسکردنیست. سکوتِ صحرا، نور ماه بر پوست یورتهای سفید، و بوی چای شورِ شیر، تو را نه به شهر، که به درون خودت میبرد.
مسافران باتجربه همواره در رؤیای افقهای دوردست، جهانهای ناشناخته و شگفتیهای نادیدهاند. دنیای ما پهناور است و هنوز گوشههای زیادی از آن باقی مانده که منتظر کشف شدناند. شرکتهای گردشگری همواره پرده از مقاصد جدید برمیدارند و ماجراجوییهای منحصربهفردی را پیشنهاد میدهند؛ اما گاهی آنچه بیش از همه وسوسهبرانگیز است، نه جستوجوی تازهترینها، بلکه بازگشت به کهنترینهاست.
2 پاسخ
مطلب عالی خواندنی وشیرین بود.
سپاسگزارم
ممنون از نگاه زیباتون