-
-
-
-
شروع سفر همیشه همراه است با اضطرابی شیرین. هنوز آسمان تهران روشن نشده که مسافران وارد سالن پرواز فرودگاه امام می شوند؛ بعد از کنترل مدارک و بار، نوبت خداحافظیست؛ با شهر، با کارهای روزمره، و با هوای خشک تهران. پروازی طولانی در پیش است، به مقصدی در دل اقیانوس آرام. مقصدی به نام فیلیپین.
ساعت شش صبح است که هواپیما در فرودگاه بینالمللی نینوی آکینو در شهر مانیل فرود می آید. رطوبت هوا، نور زرد طلوع، و چهره های خندان مردم محلی، خبر از رسیدن به جایی تازه می دهند. تورلیدر محلی در سالن ورود منتظر است. خوش آمد میگوید، و مسافران را به سمت مینیبوس هایی هدایت می کند که بهسوی هتل می روند.
بعد از تحویل اتاق ها، وقت آزاد در اختیار گروه است. برخی برای استراحت به اتاق هایشان می روند. مانیل پر است از تضاد؛ فروشگاههای مدرن کنار رستوران های ساده خیابانی، تاکسی های رنگارنگ کنار سهچرخههای سنتی، و رقص گرم نور و رطوبت در هر گوشه. شب، شهر در سکوتی نیمهگرم فرو میرود. فردا، اولین گشت شهری در پیش است.
صبح با صدای پنکه های سقفی و آفتاب مه آلود مناطق استوایی آغاز می شود. بعد از صرف صبحانه در رستوران هتل، گروه آمادهی کشف یکی از پیچیدهترین چهره های آسیاست؛ مانیل، شهری با روحی مستعمراتی و بدنی مدرن.
گشت شهری از منطقهی «اینتراموروس» آغاز می شود؛ محله ای سنگفرششده، با دیوارهای تاریخی، کلیساهای عظیم و کوچههایی که هنوز نفس دوران اسپانیایی را با خود دارند. Fort Santiago، قلعهی مستحکم کنار رودخانه، روایتگر دوران اسارت و مقاومت است، و پارک Rizal، به یاد قهرمان ملی فیلیپین، جاییست برای قدمزدن در سایهی نخلهای بلند.
بعد از بازدید از کلیسای San Agustin، ناهار در یکی از رستوران های محلی صرف می شود.
عصر، گشتی کوتاه در یکی از مراکز خرید مدرن مانیل فرصتیست برای لمس دنیای امروز فیلیپین. شب، همه با چهرهای خسته اما راضی به هتل بازمی گردند.
صبحانه ی امروز، آرام تر و جمع و جورتر صرف می شود. همه می دانند که امروز در مسیرند؛ از شهر به سمت جزیره. پس از ترک هتل، گروه به فرودگاه مانیل منتقل می شود تا با پرواز داخلی، خود را به جزیرهی سبز و ساکت پالاوان برساند.
فرود در Puerto Princesa، مرکز این جزیره، با مهربانی تورلیدر محلی و نسیم گرمسیری همراه است. مسیر از فرودگاه تا هتل با نخلهای بلند، موتورسیکلت های محلی و فروشندههای کنار جاده پر شده است.
هتل، در نزدیکی ساحل و میان گیاهان استوایی واقع شده. عصر در اختیار مسافران است. برخی به ساحل می روند، برخی به کافه ی چوبی هتل، و برخی زیر دوش خنک و آرام، ذهن را خالی می کنند.
امروز، ماجرا در دل جزیره شروع می شود. پس از صبحانه، گروه راهی گشت شهری Puerto Princesa میشود؛ شهری آرام، با خیابانه ایی خلوت و ساختمانهایی ساده که ریشه در سنت دارند.
اولین توقف، مرکز نگهداری کروکدیلهاست؛ جایی شگفتانگیز که به حفظ نسل این خزندگان عظیمالجثه اختصاص دارد.
در ادامه، گشت در بازار محلی شهر فرصتی ست برای تماشای زندگی روزمره. غرفه های میوه و ماهی، صنایع دستی، و مردمی با لبخندهای همیشگی. توقف بعدی، کلیسای سفیدرنگ و قدیمی شهر است؛ ساختمانی ساده اما آرام، که بازتابیست از روحیهی مردم این سرزمین.
ناهار در رستورانی خانوادگی، با غذاهای محلی سرو می شود. بعد از ظهر، بازگشت به هتل و فرصتی برای استراحت در استخر یا زیر سایهی درختان.
امروز خبری از حرکت دستهجمعی و گشت برنامهریزیشده نیست. مسافران هرکدام راه خود را پیدا می کنند؛ بعضی در لابی هتل نشسته اند با لیوانی قهوه و چشمی به باغ استوایی، بعضی به ماساژ رفته اند، و برخی دیگر برای گشت اختیاری رودخانه زیرزمینی معروف ثبتنام کرده اند. در پایان روز، اغلب با رنگ برنزهی ملایمی روی پوست، لبخندی آرام و عکسهایی از دریا و خورشید به اتاق ها بازمی گردند.
بعد از صرف صبحانه، گروه آماده ترک Puerto Princesa است. مسیر حدود ۵ ساعتهای که از دل کوه و جنگل و روستاهای کوچک عبور می کند.
با نزدیکشدن به النیدو، افق کمکم باز می شود و بوی دریا به مشام می رسد. هتل ساحلی، آرام و آفتابخورده، با چترهای حصیری و صدای موج، پذیرای مسافران است.
غروب، زمانِ تماشای دریاست؛ آنگاه که نور نارنجی روی سطح اقیانوس می لغزد و سکوت، مثل نسیمی نمناک روی پوست می نشیند.
صبح، با هیجان آغاز می شود. قایق های سنتی فیلیپینی با بادبان های رنگارنگ منتظرند. امروز مقصد ما جزایر اطراف النیدوست؛ در آغاز، تالاب بزرگ (Big Lagoon) جاییست برای کایاکسواری در میان صخره های آهکی که مثل دیوارهای سبز از آب سر برآورده اند.
در ادامه، جزایر Shimizu و Seven Commandos، با آب های فیروزه ای و ماهی های رنگارنگ شان، فرصتی هستند برای شنا و اسنورکلینگ. ناهار در ساحل، روی برگ موز، با ماهی کبابی و برنج و میوه های استوایی سرو می شود. بعدازظهر، خسته اما راضی، گروه به هتل بازمیگردد.
روز نهم، فرصتیست برای لذت بردن از النیدو به سبک خودت. بعضی ها ترجیح می دهند دوچرخه بگیرند و در مسیرهای خاکی جزیره پرسه بزنند، بعضیها در کافه های ساحلی وقت میگذرانند، و بعضی دوباره به دریا برمی گردند.
پس از صرف صبحانه و خداحافظی با النیدو، گروه به فرودگاه منتقل می شود تا با پروازی داخلی بهسوی جزیرهی مشهور بوراکای برود.
فرودگاه در خشکیست و بوراکای، یک جزیرهی کوچک در فاصلهی چند کیلومتری. با قایق های کوچک از بندر به سمت جزیره حرکت می کنیم.هتل ما در امتداد ساحل معروف White Beach واقع شده، جایی که شنها مثل آرد نرماند و آب مثل شیشه. بعدازظهر زمانی آزاد داریم. فرصتی برای راهرفتن بر ساحل، یا نشستن در یکی از کافههای روبهدریا و تماشای آسمانی که کمکم رنگ نارنجی به خود می گیرد.
امروز، زمانِ استراحت مطلق است. می توان در تورهای دریایی ثبتنام کرد، پاراگلایدینگ را امتحان کرد، یا فقط روی شنها دراز کشید و به صدای موج گوش سپرد. بازارهای محلی، غذاهای دریایی خوشطعم، و نایت مارکت های ساحلی، شب را هم زنده و پرنور نگه می دارند. بوراکای برای این طراحی شده که خستگیها را از تن بیرون بکشد.
صبح زود، پس از صرف صبحانه، گروه از هتل چک اوت می کند. قایق ها دوباره مسافران را به سمت خشکی می برند، سپس پروازی کوتاه، و بعد پرواز اصلی به مقصد دبی انجام می شود.
با پروازی بامدادی، مسافران به تهران بازمیگردیم. فرودگاه امام خمینی، مثل همیشه، شلوغ اما آشناست.
تور فیلیپین به پایان می رسد، اما آنچه باقی می ماند رنگ آبی اقیانوس، بوی انبهی تازه، نور خیس غروبهای استوایی و لبخند مردم در ذهن همه ماست.