تور ویتنام

narvan logo

سفرنامه ترکینگ شبانه تل‌شیطان – صفورا توحیدی نیک

سفرنامه ترکینگ شبانه تل‌شیطان – صفورا توحیدی نیک

سفرنامه ترکینگ شبانه تل‌شیطان نگارنده صفورا توحیدی نیک خرداد ۱۴۰۲

ما آدمها همیشه فکر میکنیم باید با تمام قوا بریم به سمت هدف و مقصد! من تو اولین روزهای سال جدید زندگیم به یقین رسیدم که چه جوری طی کردن مسیر زندگی هدفمه و مقصدم اون قسمت از خودم که تو این مسیر کشفش میکنم؛ یا بهتره بگم کیفیتی که بودنم تو این مسیر پیدا میکنه…

اما پیدا کردن مسیری که برامون مناسب باشه، در توانمون باشه، ابزارش در اختیارمون باشه، امن باشه، لذت بخش باشه، مفید باشه ، اخلاقی باشه، متعارف باشه و .. ایناش سخته.  من تصمیم گرفتم فقط به لذت بخش و  اخلاقی بودنش فکر کنم(تو چارچوبهای خودم البته) و شاید تا حدی نامتعارف‌ترین مسیر رو واسه کشف یه بخشی از خودم انتخاب کردم که رفتن تو دل کویر بود وسط گرمای خرداد اونم تو دل شب.

با همسفر قدیمیم (کوله طبیعتگردیم) همسفر کلی آدم دیگه شدم که بعد ۲ روز اسمهای همدیگه رو هم کامل یاد نگرفتیم اما تو نزدیک ۶ ساعت پیاده روی تو دل سیاهی شب وسط کویر ” دق سرخ ” با هم قرار گذاشتیم کسی هد لامپ روشن نکنه و با نور ماه صفا کنیم، هوای خستگی و تشنگی و کمی ترس همو داشتیم، قدم آهسته میکردیم اگر همسفری میخواست تو دل سیاهی شب مکث کنه تا از رعد و برقی که کسری از ثانیه بود عکاسی کنه، دل دادیم با اونیکه دوست داشت با هزارتا شامورتی بازی تو اون سیاهی شب عکس داشته باشه با کویر، با حواس جمع به صدای پای هم مهلت خلوت به اونیکه میخواست با شب و کویر تنها باشه دادیم، با هر صاعقه همه با هم گفتیم ” اووووو” وقتی باد و بارون زد به قافله مون به هم سفارش کردیم که چطوری در امان باشیم و وقتی شلاق طوفان شن شروع شد، هر کی هر جوری تونست به بقیه کمک رسوند که کمتر اذیت بشیم …

به ظاهر یه مشت غریبه اما یک قافله شبگرد و مشتاق که رفتیم و رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به “تل شیطان”  اونجا بالای اون رملهایی که شدن تل، همه با هم نقش زمین شدیم و اما معلوم بود که هم در حیرتیم هم غرق لذت از شبی که بر ما گذشته بود، انگار که رفته بودیم یه سیاره دیگه و وقتی ماشینها اومدن که مارو برگردونن پا گذاشتیم رو زمین.

شبی که تجربه ای به غایت “بکر” بود و خواهد بود. برای من که تا اون شب تنها نقطه کویری که تو ایران تجربه نکرده بودم ” تل شیطان” بود، لذتی شد تمام و کشف بخشی از خودم تو مقصدی که کویر بود و شب بود و دنیایی از عجایب و زیبایی و رفاقت و سکوت و خنده و یادگرفتن و مراعات طبیعت و…

حالا میگم، من صفورای قبل از او شبگردی تو کویر نیستم.

آدمها بعد از رد شدن از طوفان شباهتی به قبلش ندارن.

سفرنامه ترکینگ شبانه تل‌شیطان

نگارنده صفورا توحیدی نیک

خرداد ۱۴۰۲

4.4/5 - (26 امتیاز)

اشتراک گذاری محتوا:

4 پاسخ

  1. بسیار جالب و عالی نوشته اند و خیلی شبیه به یک داستان واقعی همه اتفاقات رو تشریح کردند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *