بارِو ارمنستان
بعد از پیچوخم جادۀ سرسبز نوردوز در سمت چپ، ارس، طول جاده را همراهی میکند و در سمت راست، کوههای بلندی که لابهلای سنگهایش سرسبزی چشمنوازی را به رخ میکشد.
جاده به پایانه مرزی ختم میشود. هنگام عبور از پل ساختهشده بر روی ارس، پیش از همه، کلیسای کوچکی خوشامد میگوید. با چند گام کوتاه، وارد کشور همسایه شدهایم… مرز همین است… به همین سادگی سرزمینها را از یکدیگر تفکیک میکند و با تقسیماتش کشور و کشورها را میسازد و کشورها فرهنگهایی متفاوت را میسازند و فرهنگها زبانهای مختلف را.
جادهها از میانۀ درههای عمیق عبور میکنند… کلیساهای سر به فلک کشیده بر بلندای اطراف با این درهها تضادی چشم گیر دارند… پیچوخم جاده به ایروان میرسد، پایتخت کلیسا و موسیقی.
در خیابانهایی پُرشیب، لباسهایی رقصان در هوا، روی بندِ رختهایی که از تراسی به تراس دیگر کشیده شده، مشغول اغواگریاند. اینجا شهر سنگی گوریس است، شهری در کوهپایههایی به قدمت قرونوسطا، مرکز فرهنگی سیونیک. آوای عصای پیرمردی نگاهمان را از آسمان به زمین میکشد: بارِو (سلام)؛ اولین واژهای که در هر زبان غریبهها را به هم میپیوندد.
در سیونیک، تابلوی صومعۀ تاتِو مسافر را از مسیر ایروان منحرف میکند. تاتِو پیش از میلاد مسیح، معبد مهرپرستی بوده و در قرونوسطا، دانشگاه.
باز هم فرود از آسمان به زمین، اینبار با طولانیترین تلهکابین بدون توقف دنیا.
آغاز یا انجام هر سفر، بازدید از پایتخت است. ایروان پایتختی کوچک با بافت و معماری یکدست و ساختمانهایی بهجامانده از حکومت و معماری دوران جماهیر شوروی؛ ساختمانهایی با راهروهای باریک و تاریک و بدون پنجره و آسانسورهایی باقیمانده از همان دوران.
کاسکاد یا هزارپله توش و توان ابتدای سفرِ مسافر را میخواهد. یادبودی برای گرامیداشت نسلکشی ارامنه است. آشیانۀ پرستوها، پرستو تنها پرندهای است که حتی اگر آشیانهاش آتش بگیرد، دوباره به آن بازمیگردد. دوازده ستون به یاد دوازده استانی که در آن ارمنیها قتلعام شدند و اکنون آن دوازده استان در خاک ترکیه است. آتشی زیر این ستونها همیشه شعله میکشد. اینجا بام شهر است.
ایروان، با آسمان بیکران و پرستاره اش، شهرِ شبانههاست و حیات شبانهاش در میدان اصلی شهر، میدان جمهوری، بیش از هرجای شهر، برقرار است؛ میدانی با آبنمای موزیکال شبانه که میزبان جشنهای ملی و رقص ها و آیینهای محلی است.
بوی خوش نان محلی گاتا، مسافر را به بازار ورنیساژ، بازار سنتی و محلی ارمنستان میکشد. شنبهها و یکشنبههای ایروان فرصتی است برای گپوگفت با غرفهدارانی که از صبح زود بهترین نمونههای هنر محلی ارمنیها و صنایع دستی و سکه و سوغات ارمنی را در میان بساطشان دارند… سفر است و سوغاتش!اما یکشنبههای ارمنستان!
یکشنبه های ارمنستان
اگر برای بازدید از هر کشوری تنها یک روز زمان داشته باشیم، یکشنبه ها مال ارمنستان است. تمام کلیساها در هر گوشۀ شهر ترکیبی از آوازهای مذهبی و شعر و موسیقی و بوی عود است؛ کلیساهایی به قدمت قرونوسطا با دیوارها و سقفهای بلند ساختهشده با سنگهای خاکستری تیره و روزنههای نور کوچکی بر رویشان. پس از ادای فرایض دینی و تعظیم در مقابل راهبها، اسقف اعظم در نقش پدر دینی دستی بر سر عبادتگر میکشد تا گناهانش بخشوده شود. همزمان صدای ارگ کلیسا و همخوانی آوازهای مذهبی به گوش میرسد.
کلیسا نماد دین مسیحیت است و اپرا نماد فرهنگی ارمنستان. بیش از هشتاد سال است که اپرا و باله از نمادهای اصلی فرهنگ مردم ارمنستاناند و البته دارندۀ میراث فرهنگی هزارسالۀ ارمنستان. برای درک بهتر این میراث فرهنگی، باید به تماشای اپرا و باله در ساختمان اپرا نشست.
اما غروب دریاچۀ سوان را نباید فراموش کرد، بزرگترین دریاچۀ قفقاز که طعم ماهی کبابیاش را باید چشید.
از دور، صدای دودوک، ساز فولکور ارمنی، به گوش میرسد… انگار نوازندۀ دورهگرد به ما میگوید برای تماشای قلۀ آراگاتس که از پشت ابرها دلربایی میکند، به ارمنستان برگردید.
سفر «نقطۀ پایان» ندارد… و دوباره «بارِو»
ارمنستان…
*بارِو : در زبان ارمنی به معنی سلام است.
*قله آراگاتس: مرتفعترین قله کشور ارمنستان است.
نگارنده: سما بنیاسدی
شهریور ۱۳۹۷
7 پاسخ
چقدر توضیحات خوب و قشنگ و رونی دادید 👌🥰🙏 ممنون از شمااااا
ممنون از نظر لطف شما
چقدر زیبا این سفر رو با کلمات به تصویر کشیدی، انگار چند لحظه ای با شما همسفر بودم🙏🏻
خیلی خوشحالم که لذت بردی 🙂
چه توضیحات خوبی با این توضیحات کامل وبا کیفیت واقعا دلم خواست سفر کنم به ارمنستان🌈
امیدوارم به زودی این سفر رو تجربه کنید
سلام ورود به ارمنستان ساده وبدو ن مشکل است ولی ورود به گرجستان سخت است وگاه بدون دلیل وبدون توجه به اینک هتل رزرو کرده ای و کلی هزینه بلیط و حمل ونقل داده ای اجازه ورود نمی دهند سفارت ایران در تفلیس ادرسهای ایمیل اش اشتباه است و هیچ کس نیست از شما حمایت کند .برای رسیدن به ایروان از جلفا حدود ده ساعت در جاده های کوهستانی و خراب وخطرناک باید راه بروی تمام نخجوان از جنوب وشمال را باید دور بزنی تازه وقتی می رسی به ایروان درچند کیلومنری مرز ایران قرار داری وکوه ارارات کوچک که ۹۱ سال قبل شاه احمق ایران به ترکیه بخشید مانع ارنباط ایران و ارمنستان از طرف ایروان است ضمن اینکه این حاتم بخشی بجز قطع ارتباط ایروان و ایران راه را برای ارتباط ترکیه با نخجوان باز کرده .جای تاسف دارد که شاه نادان ایران به این سادگی ما را از هم مرزی ایران با ارمنستان در شمال محروم کرد و راه را برای اتصال ترکیه با اذربایجان نمک نشناس باز کرد